فروردیـــــــــــــــــن

اردیبهشت ،خرداد

تیر ؛ مرداد , شهریور

مهر, آبان، آذر

دی ؛ بهمن؛ اسفند

فروردیــــــــــــــــن.....


تکرار ؛تکرار ؛تکرار


http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/m2sr/29.jpg


۲۲ تا ۱۲ بار تکرار

۱۲ فروردین ؛

نمیدانم این روزها ؟


مرگ تکرار هاست یا تولد لحظه ها؟

تکرار بهار ها یا مرگ زمستان ها ؟


برچسب‌ها: تولد
نوشته شده توسط .»»---(¯`عاطفـــه ´¯)----» در یکشنبه یازدهم فروردین ۱۳۹۲ |
مسلمان به دنیا آمدم !


شیعه بزرگ شدم !


تردید بر جانم چنگ زد .


کافر شدم !


بی آلایش .


بی تعصب .


در خویش فرو رفتم .


و آنگاه ایمان آوردم .


به خویش . به انسان . به تو ! به ما !


من یقین دارم به زودی خود ، بهشت خواهم شد .


بهشت که شدم همه ی شما ، و همه ی انسانها را دعوت خواهم کرد .


بی هیچ اجباری و حتی شاید ، بی هیچ وعده و پیمانی !


بهشت من ، با حضور هر انسانی بهشت تر خواهد شد




همینه که انسانم آرزوســــت ،



نوشته شده توسط .»»---(¯`عاطفـــه ´¯)----» در دوشنبه چهاردهم اسفند ۱۳۹۱ |

من دلم می خواهد
ساعتی غرق درونم باشم!!

عاری از عاطفه ها

تهی از موج و سراب
دورتر از رفقا…
خالی از هرچه فراق!!

من نه عاشق هستم ؛

و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من

من دلم تنگ خودم گشته و بس…!


http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up10/29469907013070725877.jpg

نوشته شده توسط .»»---(¯`عاطفـــه ´¯)----» در جمعه سوم آذر ۱۳۹۱ |

http://www.focus-project.net/science/Earth.png


من.......

رویایی دارم

رویای آزادی

رویای یک رقص بی وقفه از شادی

من.......

رویایی دارم از جنس بیداری

رویای تسکین این درد تکراری


ابی & شادمهر




برچسب‌ها: ابی, شادمهر, رویای من
نوشته شده توسط .»»---(¯`عاطفـــه ´¯)----» در جمعه سوم شهریور ۱۳۹۱ |

http://mahnosh.persiangig.com/xr1eyx1588jg2zz2219j.jpg



من و رویای رسیدن به تو در اوج خیال....!

تو ولی


بی خبر از عشق اهورایی من


کوچه ها عطر نفس های تو را کم دارد


ای صمیمانه ترین همدم تنهایی من !




برچسب‌ها: خیال
نوشته شده توسط .»»---(¯`عاطفـــه ´¯)----» در سه شنبه بیستم تیر ۱۳۹۱ |
دلم پرواز میخواهد

به اوج آسمانهای نگاهت



http://ufsix.persiangig.com/image/etc/love.jpg



من و خود من


برچسب‌ها: من و خود من
نوشته شده توسط .»»---(¯`عاطفـــه ´¯)----» در سه شنبه بیستم تیر ۱۳۹۱ |
 

نباید شیشه را با سنگ بازی داد..
نباید مست را ، در حال ِ مستی...دست ِ قاضی داد !
...نباید بی تفاوت ! چتر ماتم را
به دست ِ خیس ِ باران داد
کبوترها که جز پرواز ِ آزادی نمی خواهند !
... نباید در حصار ِ میله ها
با دانه ای گندم ،
به او تعلیم ِ ماندن داد !

http://www.holisticphoto.com/wallpaper/5_1280x960_72.jpg
نوشته شده توسط .»»---(¯`عاطفـــه ´¯)----» در یکشنبه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۱ |
عیب کار اینجاست که من "" آنچه هستم "" را با "" آنچه باید باشم "" اشتباه می کنم ، خیال میکنم آنچه باید باشم هستم،در حالیکه آنچه هستم نباید باشم



...

نوشته شده توسط .»»---(¯`عاطفـــه ´¯)----» در یکشنبه بیست و هفتم فروردین ۱۳۹۱ |

به سلامتـــــــي اونايي كه مي خندند اما يك عمــــ ــ ر بغض داشتن و هيچـــــ ــــ كـــــس



نفهميد !.

نوشته شده توسط .»»---(¯`عاطفـــه ´¯)----» در سه شنبه بیست و دوم فروردین ۱۳۹۱ |

دلم گرم خداوندی است

که با دستان خود گندم برای یاکریم خانه می ریزد

چه بخشنده خدای عاشقی دارم ، که میخواند مرا با آنکه می داند گنه کارم....

دلم گرم است !

میدانم

بدون لطف او

تنهای تنهایم

http://fullnet.ir/wp-content/uploads/2010/08/GOD-say.jpg




برچسب‌ها: خدا
نوشته شده توسط .»»---(¯`عاطفـــه ´¯)----» در شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۰ |
 
میزی برای کار

کاری برای تخت

تختی برای خواب

خوابی برای جان

جانی برای مرگ

مرگی برای یاد

یادی برای سنگ

این بود زندگی


نوشته شده توسط .»»---(¯`عاطفـــه ´¯)----» در چهارشنبه بیست و سوم آذر ۱۳۹۰ |
http://amoozanjirbaf.persiangig.com/image/zanjir.jpg

این روزا همش دنبال سوژه های جذاب و عامه پسند  هستم

چشامو که باز میکنم خیلی چیزا هست اما وقتی به اینکه چطور باید به تصویرشون بکشم فکر

میکنم ،میفهمم که باید چشامو ببندم و یه آه بکشم

  و در نهایت بگم :

همه چی آرومه

من چقد خوشحالم 

...


نوشته شده توسط .»»---(¯`عاطفـــه ´¯)----» در دوشنبه هجدهم مهر ۱۳۹۰ |
http://thedyc.org/blog/wp-content/2010/03/Love_me.jpg

دیروز لحظه ای با تو گذشت

امروز در لحظه ای از من گذشتی

فردا از لحظه هایش میگذرم

و من در میان این لحظه ها تنهایم و تنهایی تنها لحظه ایست که هرگز از من نمی گذرد پس تنهایی را تنها نمی گذارم و تنها تنهایی ایست که در گذر دیروز و امروز و فردا  تنهاست و همچنان

  تن ها از من می گذرند و من  در میان تن ها......تنهایم!


با یاد او

 که تنهاترین تنهاست و تنها اوست که تنهایم نمی گذارد



نوشته شده توسط .»»---(¯`عاطفـــه ´¯)----» در پنجشنبه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۰ |
http://img4up.com/up2/1510795333169.jpg


روزگارم بد نیست

تکه نانی دارم,خرده هوشی,سر سوزن ذوقی

مادری دارم,بهتر از برگ درخت

دوستانی,بهتر از آب روان

وخدایی که در این نزدیک است

لای این شب بوها,پای آن کاج بلند

روی آگاهی آب, روی قانون گیاه


مرسی از حضور گرمتون
بیتا جون
منا جون
آقا داوود
آقا علی
.
.
.

نوشته شده توسط .»»---(¯`عاطفـــه ´¯)----» در چهارشنبه سی و یکم فروردین ۱۳۹۰ |
http://i19.tinypic.com/2sbk07m.jpg


 دنبال خدا نگرد .....

خدا در بیابان های خالی از انسان نیست ......

 خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست .....

خدا در مسیری که به تنهایی آن را سپری می کنی نیست ....

خدا آنجا نیست ....

به دنبالش نگرد.

 خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست. در قلبیست که برای تو می تپد ....

خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد ...

خدا آنجاست ...


 خدا در خانه ای است که تنهایی در آنجا نیست، در جمع عزیزترین هایت است ...


 خدا در دستی است که به یاری می گیری ...

در قلبی است که شاد می کنی، در لبخندی است که به لب می نشانی .........

خدا در دیر و بتکده و مسجد نیست ....

لابلای کتاب های کهنه نیست ....

این قدر نگرد ....

گشتنت زمانیست که هدر می دهی ... زمانی که می تواند بهترین ثانیه ها باشد ....

خدا در عطر خوش نان است ، آنجاست که زندگی می کنی و زندگی می بخشی خدا در جشن و سروریست که به پا می کنی ...

آنجاست که عهد می بندی و عمل می کنی ....


خدا را در کوچه پس کوچه های درویشی و دوری از انسانها نگرد ...

آنجا نیست ....

او جایی است که همه شادند، جایی است که قلب های شکسته ای نمانده ...

در نگاه پرافتخار مادریست به فرزندش، و در نگاه عاشقانه زنی به همسرش، و در اندیشه کودکی که می پندارد پدرش قهرمانیست در دنیا ....

قویترین است و کاملترین ...

همه چیز را می داند. آخر او پدر من است ....

خدا را در غم جستجو نکن، در کنج خاک گرفته آنچه که سال ها روایت کرده اند نگرد ...

آنجا نیست ...

خدا را جای دگر باید جستجو کنی ....

جوانمردهایی که با پای پیاده میروند به جستجوی خدا او را نخواهند یافت ...


 خدا نزدیکتر از آنست که فکر می کنیم در فاصله نفس های من و توست که به هم آمیخته ....

در قلبیست که برای تو می تپد ....

در میان گرمای دستان ماست که که به هم پیچیده....


نوشته شده توسط .»»---(¯`عاطفـــه ´¯)----» در پنجشنبه سوم تیر ۱۳۸۹ |