
اومدم بگم که خیلی دلم برات تنگ شده
خیلیــــــــــــــ
میدونم که نیستی
نه...
تو همیشه هستی
من نیستم
من
خودم خواستم نباشم
♣ رفتم♣
سمت نور و گم شدم توی تاریکیها
نمیدونم تا کی
اما....من یادم میمونه که تنها بمونم
دیگه خودت موندی
تنهــــــــــــــا
بدون من
توام یادت باشه که
همیشه تنهــــــــــــــــــــــــــــا بمونی
شاید یه روزی برگشتم از این همه تاریکی
و
یه نور شدم
خودم رو پیدا کردم
و شدیم
من و خود من
برچسبها:
من و خود من

نوشته شده توسط .»»---(¯`عاطفـــه ´¯)----» در چهارشنبه بیست و هشتم تیر ۱۳۹۱
|